انفجار درون

پربارترین و بهترین خوشه ها ی گندم به طرف زمین آویزان هستند.

انفجار درون

پربارترین و بهترین خوشه ها ی گندم به طرف زمین آویزان هستند.

گفتگویی بی پروا با اصغر شرفی مربی اسبق تیم ملی!

اصغر شرفی:

دادکان و امثال دادکان فقط به منافع شخصی فکر می کنندو بس!

اغلب مربیان ما دلال بازیکن هستند !

اینها(امثال مهرعلیزاده و هاشمی طبا) فاجعه اند.اینها فقط می خواهند در موقعیت خود بمانند و دلشان برای هیچ کس نسوخته!

فقط باشگاهی مثل پاس می توانست باعث شود خداداد با همه مشکلات سابقش مساله ساز نشود!

پروین فوتبالیست اعجوبه بود اما پروین مربی با علم روز غریبه است!

دیگر دوران فحش به پایان رسیده اگر به همین منوال پیش برود به زودی پروین وجهه خود را از دست خواهد داد!

 

بازگشت پروین فقط  برای مسایل مالی بود و بس!

متاسفانه کلانی ها و کاشانی ها به جای رفع مشکل فوتبال ایران خودشان مشکل ساز شده اند. این هات همه ختم میشه به مسایل مالی و بس. صحبت صحبت پوله!
بیست و پنج سال پیش در امارات با اصغر شرفی بازیکن ومربی سابق تیم ملی اشنا شدم. ان روز ها اصغر شرفی یا اصغر اقا (همانگونه که دوستان نزدیکش در شمال کالیفرنیا او را مخاطب قرار میدهند) به همراه حشمت مهاجرانی مربیگری تیم ملی امارات را بر عهده داشتند و فوتبال امارات بزرگترین افتخارات دوران کوتاه موفقیتش را مدیون این دو مربی مجرب ایرانیست.
دوستی من با اصغر اقا و خانواده اش تا هجرت ما به امریکا نیز ادامه یافت. گفتنی است که اصغر اقا سال ها بعد یکی از شاهدان من و همسرم در روز ازدواجمان شد. اصغر شرفی بدون تردید مردی شجاع ، راستگو، پرکار و قاطع میباشد. او مملکت خویش را از هر چیز دیگری بیشتر میپرستد و از گفتن حقیقت ابایی ندارد!
این اولین باری نبود که با وی مصاحبه ای را انجام میدادم ولی بدون شک این گفتگو جنجالی ترین انها بود.
اصغر اقا از من خواست که همه چیز را همانطوری که گفته بود مو به مو درج کنم و چیزی را از قلم نیندازم.
من نیز اینچنین کردم.
از وی در مورد فوتبال ایران وسیستم حاکم بر ان پرسیدم. او گفت،

شرفی،
فوتبال در حقیقت آینه حقیقی یک جامعه در دنیاست. این وظیفه سیستم ورزش است که مسیر حرکت فوتبال را مشخص کند. درست مثل یک درخت میوه. هر چه که این درخت را اب و کود بدهید میوه بهتری را میدهد. سیستم فعلی ورزش در ایران این وظیفه حیاتی را انجام نمیدهد و میتوان اثرات منفی ان را امروزه مشاهده کرد.
فوتبال یک وسیله بسیار مهم در جامعه امروزیست و سیستم فعلی ورزش در ایران جلوی حرکت صحیح این وسیله را گرفته است. امروز بر روی ندانمکاری هایشان سرپوش میگذارند. نمیخواهند که فوتبال پیشرفت کند!
من الان حدود چهل سال است که در فوتبال دست دارم و به جرات میتوانم بگویم که این بی حاصل ترین سیتم ورزشی است که تا بحال بر ورزش ایران حکومت کرده!
من برای مردم ایران و جوانانش بسیار متاسفم!

نادر،
نقش دادکان در این سناریو چیست؟

شرفی،
من دادکان را خوب میشناسم و از چند و چون گذشته وی با خبرم. وقتی صحبت از شخصی به مانند دادکان به میان می اید انسان دوست دارد بگوید، بریم سر سوال بعدی!
اما نباید تعارف داشت. باید گفت تا نسل اینده عبرت بگیرند. وقتی یک نفر مثل من این افتخار را پیدا می کند که پیراهن تیم ملی را بر تن کند دیگر جایی برای دروغ و تزویر باقی نمیماند. من در مقابل این مردم مسوولم.
اجازه بده تا مثالی را بزنم تا با ایشان بیشتر اشنا شوی. حدود دوسال پیش ملاقاتی داشتیم در دفتر کیهان ورزشی. من بودم و دادکان و استاد اسدالهی و اگر اشتباه نکنم اقای مایلی کهن. جریانی پیش امد و اقای دادکان گفت،
اگر این حرفی که من الان زدم درست نباشد من همین فردا ریش خودم رو از ته میتراشم!
من بلافاصله در جواب وی گفتم،
اقای دادکان شما اگر این کار را بکنید تازه میشید یکی از ما ها!
این حرف دادکان بسیار برخورنده بود. به وی گفتم که شما و امثال شما با گفتن این حرف ها در جامعه شکاف می اندازید. 
با این طرز تفکر مردم ما دو دسته می شوند . اینها همه چیز را سیاه و سفید میبینند!
ادم هایی مثل دادکان کم کم کسانی را دور و بر خود جمع میکنند که صاحب همین خلق و خو هستند و همین ادم ها به مرور زمان زیر اب کسانی را که با انها همفکری ندارند را میزنند.
اینها به قواعد معتقد نیستند. اینگونه افراد تنها به منافع شخصی خود فکر میکنند و بس. دادکان و امثال او فقط نمونه ای از خروارند!


نادر،
امروزه شایعات زیادی را پیرامون مربیان و نقل و انتقالات بازیکنان و مسایل پولی میان انان میشنویم.کمی در این مورد صحبت کنید.

شرفی،
در این بیست و پنج سال اخیر ما هیچگونه پیشرفتی را در مورد مربیان ندیده ایم. فقط کافیست که به نام های مربیان کنونی نگاهی بیندازید و متوجه شوید که ٪80 انها صلاحیت مربیگری را ندارند. اغلب این اقایان از طریق مربیگری امرار معاش نمیکنند. اینها همه شداه اند دلال بازیکنان!
پول زیادی از این نقل و انتقالات به جیب این مربیان میرود. امروز یکی را امضاء میکنند و فردا قبل از شروع فصل جدید همان بازیکن را میدهند به یک تیم دیگر تا جا باز شود برای بازیکن بعدی و قرار داد های چاق و چله تر!
اوضاع خیلی خراب است. بعضی از بازیکن های خوب باشگاه ها حتی یک دهم بازیکنان جدید هم نمیسازند .مسلله از بازیکن خوب و بد گذشته. اینها توجهی به بازی انها ندارند!
همه چیز شده بیزینس. صحبت صحبت پول است و بس.
در کشور های پیشرفته مسوولان یک تیم دلیل اصلی موفقیت تیم هایند. در ایران درست برعکس است!
کسانی ورزش ما را اداره میکنند که با ورزش بیگانه اند. بگذارید تا مثالی بزنم. نمونه اش اقای هاشمی طبا!
این شخص تا چندی پیش سرپرست سازمان تربیت بدنی بود بدون اینکه از ورزش و سیستم اداره ان خبری داشته باشد. بعد از آن  این آقا تغییر موقعیت داد و  رییس کمیته المپیک شد! مادامی که ایشان در مسند قدرت باشد برایش مهم نیست که چه عنوانی را به وی بدهند. او با همین هم راضیست! چگونه میتوانید به چنین شخصی اعتماد کنید که سرپرستی چنین پستی را به عهده بگیرد؟
یک مثال دیگر،
اقای مهرعلیزاده!
ایشان بعد از المپیک گفته بودند که اگر تعداد مدال های گرفته شده ما را با تعداد ورزشکارانی را که به اتن فرستاده بودیم مقایسه کنید متوجه خواهید شد که ما از امریکا هم (از لحاظ درصدی)بیشتر مدال گرفته ایم!!
ایا واقعا اینها انقدر مردم ما را دست کم گرفته اند؟
اینجور افراد فقط فکر حفظ موقعیت خودشانند. دل اینها برای هیچکس نسوخته!
اینها فاجعه اند!

نادر،
اجازه بدهید تا موفتا هم شده موضوع این بحث را عوض کنم. شما قبل از بازی با اردن مقاله ای را در خصوص دفاع از خداداد عزیزی نوشتید. از انجایی که با روحیه ارتشی و دیسیپلین شما اشنا هستم، لطف کرده و در مورد ان مقاله کمی توضیح دهید.

شرفی،
ببینید، رابطه بین یک مربی و بازیکنش نباید مثل رابطه پلیس و مجرم باشد.
این قبول که خداداد اشتباه کرد ولی بعد از ان چندین بار نیز از این عمل خود ابراز پشیمانی کرد. وی گفت که اگر دعوت شود حتی حاضر است که نیمکت نشین شود. ما باید به همه این شانس را بدهیم تا حسن نیت خود را نشان دهند. اجازه بدهید تا مثالی را بیاورم.
وقتی که من مربی برق شیراز بودم درست یک شب قبل از بازی مهم با پرسپولیس یکی از بهترین بازیکنان من به نام مهدی شیری عملی را در زمین انجام داد که من تصمیم گرفتم که روز بعد به وی اجازه بازی ندهم. بعد از ظهر همان روز شیری از من خواست تا در مقابل تمام بچه های تیم از من معذرت خواهی کند. من رد کردم. به او گفتم که من احتیاج به این ندارم که تو روبروی همه از من معذرت بخواهی. برای من فقط این مهم است که تو به عمل زشت خودت پی ببری.شیری قسم خورد که از کار خود پشیمان است و همان روز از من اجازه بازی گرفت. حال نیز ما یک موقعیتی را داریم نظیر همان. یک بازیکن ملی اشتباهی را مرتکب شده و حالا به این اشتباه خود پی برده. الان موقع این است که به خاطز ایران و موفقیت تیم ملیش او را دعوت میکردیم. شما به من بگو ایا عزیزی و برانکو از موفقیت تیم ملی بالاترند؟
عزیزی فصل پیش بهترین بازیکن لیگ بوده.ما باید به خاطر اهداف تیم ملی او را برمیگرداندیم.
مشکل برخی از بازیکنان و دیسیپلین چیزی نیست که بشود یکشبه رفع و رجوع کرد. شما باید برگردی و نگاه کنی ببینی چه کسانی مربیان پایه این بازیکنان بوده اند و انها چگونه به این بچه ها دیسپلین یاد داده اند. ایا اصلا همچین چیزی در دستور عمل انها بوده یا خیر!
شما از خودت فقط یک سوال کن. چرا بازیکنی مثل خداداد با همه مشکلات سابقش در تیم پاس مساله ساز نیست؟
اینها هم بر میگردد به مربی، باشگاه و طبقه بندی مسایل مهم برای انها. فقط تیمی مثل پاس میتوانست این مهم را میسر کند.


نادر،
در مورد باشگاه پاس صحبت شد. نظر شما در مورد اقای جلالی چیست؟


شرفی،
جلالی یک مربی تحصیلکرده و اگاه است.برای او تحصیلات و انتقال این دانش به بازیکنانش حرف اول را میزند. او از معدود مربیانیست که در ایران راه درستی را ادامه میدهد. جلالی مدام به دنبال کاربرد های جدید است تا کار تیمش را راه بیندازد. وی یک مربی موفق است.

نادر،
اجازه بدهید حالا که صحبت از دانش روز شد از طبقه دهم بپریم طبقه همکف!
نظر شما در مورد علی پروین چیست؟


شرفی،
هیچکسی در دنیا نباید منکر این واقعیت باشد که علی پروین فوتبالیست یک اعجوبه بود. او فوتبالیستی استثنایی بود و برای ملت ایران افتخار ها افرید. در حقیقت میتوان گفت پروین در نقش یک بازیکن عالی بود و در نقش یک مربی غریبه با دانش روز!
این مشکل وقتی به ابعاد بزرگتر میرسد که وی به دانش فوتبال  دست رد میزند و از یادگرفتن علم روز سر باز میزند.
دیگر دوران مدیریت با فحش و زور در باشگاه ها به سر رسیده. اگر به همین منوال پیش برود به زودی پروین وجهه خود را از دست خواهد داد. به نظر من بازگشت او به پرسپولیس فقط برای مسایل مالی بوده و بس. سیستم ورزشی امروز ایران ادم هایی مثل علی پروین را ساپورت میکند!
متاسفانه اینگونه افکار و رفتار در جامعه ورزشی ما در حال رشد است.از یکی از لژیونر ها که نمیخواهم نامی برده باشم پرسیدم،
دنبال تحصیلات نمیروی؟
وی در پاسخ من گفت،
ترجیح میدهم بازی کنم تا به دنبال تحصیلات بروم!
من برای اینگونه طرز تفکر متاسفم.

 



نادر،
چه کسی از نظر مالی باشگاه ها را ساپورت میکند؟

شرفی،
دولت!

نادر،
پس بخش های خصوصی و اسپانسر ها چی؟

شرفی،
همچین چیزی وجود ندارد. دولت جور کش تمام قرض و قوله هاست. وقتی تیم استقلال به کخ بدهکار شد دولت پول انها را داد. زمانی که پرسپولیس به السد قطر به خاطر ترانسفر دایی مقروض شد دولت پول انها را داد. تمامی باشگاه ها هر ساله قرض های بسیار زیادی را بالا می اورند که در نهایت این دولت است که پول این قرض ها را میدهد.
این به دلیل همان نداشتن مدیریت صحیح است. امروز اقای پروین از کار سوبل خوشش نمیاد و میگه باید ایشان را اخراج کرد. اصلا فکر این نیست که سوبل چه یک روز مربیگری کنه چه یکسال باید همون پولی رو به ایشان بدهند که در قرارداد امده. پروین برایش این مسایل مهم نیست. اگر باشگاه ضرر کند نهایتا این دولت است که پول این ضرر ها را خواهد داد.
شما به داستان کخ و ابروربزی ان نگاه کنید. نه تنها وی پولش را تمام و کمال از ما گرفت بلکه بهره ان را نیز به جیب زد. ما اصولا برای قوانین بین المللی اهمیتی قایل نیستیم. در تمام دنیا بازیکن و مربی دست در دست هم در حال کوششند تا باشگاه خود را به سرمنزل مقصود برسانند. در ایران درست برعکس این است.
به محض بسته شدن قرارداد بازیکنان میروند مرخصی!
هیچ کار مهمی نمیکنند تا اخر های فصل. انوقت چند تا بازی اخر را خوب بازی میکنند تا قرارداد بعدی بسته شود. و همانطور که قبلا هم گفتم مربیان هم سود کلانی از این بند و بست میبرند!

نادر،
بازیکنان تیم ملی که پولی برای بازی کردنشان نمیگیرند چه سودی در این میان میبرند؟


شرفی،
البته روی سخن من بیشتر با بازیکنان باشگاه ها بود تا ملی ولی بازی برای تیم ملی یک کشور مثل قراردادن جواهرات در ویترین است!
امروزه با وجود اینهمه وسایل ارتباط جمعی و دیش ها و اینترنت، ملیون ها بیننده بازی های تیم ملی یک کشور را نگاه میکنند. این بهترین اتفاقیست که برای یک بازیکن میافتد. اصولا بچه هایی که برای تیم ملی ایران بازی میکنند بازیکنانی ابدبده و حرفه ای اند و قدر این موقعیت ها را خوب میدانند.

نادر،
لطف کنید و از کسانی که در سطح مدیریت به فوتبال ما خدمت کرده اند نیز نامی ببرید.


شرفی،
قبل از 1979 میتوان از کامبیز اتابای و هوشنگ دیده بان یاد کرد که به ورزش و خصوصا فوتبال کشور ما کمک های بزرگی را کردند. بعد از انقلاب میتوان از اقای فتح اله زاده و صفایی فراهانی نام برد. این اقایان نیز زحمات بسیاری را برای فوتبال ما کشیدند.
البته تعداد کسانیکه به ورزش ما خیانت کرده اند انقدر زیاد است که در حوصله این مصاحبه نمی گنجد. ایکاش که از پیشکسوت های فوتبال استفاده میشد تا زحمات و تجربیات انها نیز هدر نرود. اشخاصی مثل کارگرجم، جباری، عاصف، حبیبی، بهزادی، شیرزادگان و بسیاری دیگر میتوانند برای ورزش این مملکت بسیارمفید باشند.

نادر،
حسین کلانی یک فرد بسیار تحصیلکرده است. دلیل همکاری وی با کاشانی و اوردن پروین به پرسپولیس چه بود؟
از کلانی بعید بود!

شرفی،
من اصلا سورپریز نشدم. اینها همان کسانی هستند که من در مورد انها اشاره کردم. متاسفانه کلانی ها و کاشانی ها به جای رفع مشکل فوتبال ایران خودشان با اینگونه کار ها مشکل ساز شده اند. این هات همه ختم میشه به مسایل مالی و بس. صحبت صحبت پوله!


نادر،
چرا دیگر در استادیوم ها تماشاگر انچنانی نمیبینیم؟ مشکل در چیست؟

شرفی،
ما باید یک جو سالم ایجاد کنیم که در ان جواتنان و مردم بتوانند با ابراز عقیده مشکلات خودشان را در میان بگذارند و اجازه نشان دادن این احساسات را باید به انها داد.استادیوم ها امروزه جو دوستانه ندارند و اغلب این جوانان به استادیوم ها میروند تا عقده ها و فشار های خودشان را خالی کنند. فوتبال بهانه ای شده تا جوانان دور هم جمع شوند و فریاد بزنند!
دیروز خانم ها را از استادیوم ها راه ندادیم، امروز نوبت خانواده هاست و فردا خدا میداند چه بلایی بر سر فوتبال و تماشاگرانش بیاید. باید به این جوان ها میدان داد تا بتوانند حرف خودشان را بزنند. استادیوم ها دارند جور این چیز ها را نیز میکشند!

نادر،
در مورد مایلی کهن بگویید!

شرفی،
من و اقای مایلی کهن حتی یک نقطه نظر مشترک نیز نداریم. من به کار های ایشان اعتقاد ندارم و مطمعنا ایشان هم همین احساس را در مورد من دارتد. ولی همیشه باید حقیقت را گفت. مایلی کهن فرد زحمت کشیست. موفقیت امروز تیم سایپا را باید مدیون جوانگرایی سال پیش او دانست. من برای این به او احترام میگذارم. مشکل مایلی کهن تک بعدی بودن وی است!
او ممکن است که مربی خوبی باشد ولی با قاطی کردن باور های شخصی خودش در فوتبال همه چیز را برای خودش خراب میکند.
گاهی از اوقات هم به خاطر همین طرز فکر از وی سوء استفاده میکنند بدون اینکه متوجه شود که چه بلایی به سرش امده.
چرا وی مسوولیت تیم امید را در شرایطی قبول کرد که تیم خودش در قعر جدول شناور بود؟
چگونه وی گول دادکان را خورد؟ آین عمل وی چگونه بود؟ اعتماد بود یا باور های شخصی.دوستی بود یا سیاست روز؟ مایلی کهن ممکن است که یک قربانی باشد و حتی نداند ! در این سیستم ورزش ما رابطه ها جای ضابطه ها را گرفته اند! این ها نه میخواهند که این فوتبال ما موفق شود و نه میخواهند که کاملا از بین برود. این دقیقا نسخه ایست که برای ما تجویز کرده اند.

نادر،
و حرفی برای پایان مصاحبه؟


شرفی،
برای ملتم ارزوی موفقیت دارم.ما خیلی از این حرف ها بهتریم.

نادر،
با تشکر از شما اقای شرفی.افتخار دادید. به امید بهبودی ورزش و فوتبال ایران!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد